سرعت واماندگیstall speed, stalling speed, Vsواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که در آن زاویۀ حمله بهصورتی است که نیروی بَرار سطح بال از بین میرود
رسوخلغتنامه دهخدارسوخ . [ رُ ] (ع اِمص ) استواری و پابرجا بودن . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ). سنوخ . (یادداشت مؤلف ). استواری . پابرجایی . ثبات . (فرهنگ فارسی معین ) (یاد
رسوخلغتنامه دهخدارسوخ . [ رُ ] (ع مص ) ثابت و پابرجا شدن چیزی در جای خود مانند ثابت شدن مرکب در کاغذ و دانش در قلب ، و فلان راسخ در علم است یعنی از ثابت و استوارشدگان در آنست .