ردهةلغتنامه دهخداردهة. [ رَ هََ ] (ع اِ)مغاکی در زمین بلند درشت و یا در سنگ که آب در وی گرد آید. ج ، رَدْه ، رَدَه ْ، رُدَّه ْ، رِداه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
اگر به جای آن همه تخمة بوداده مقداری آش خورده بودی، الآن حالت بهتر شده بود.گویش اصفهانی تکیه ای: aga avaz-e neqza toxma-ye buduwa, iza âš-ed bexardabo, hâled vehdar bo. طاری: age be yâ-ye in hama töma-ye biyowhâtâya, ye poyi âš-ed bexârdabo, had hâ