رپرتوارلغتنامه دهخدارپرتوار. [ رِ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) فهرست . جدول . || دفتری که آن را به حروف تهجی مرتب سازند و برای ثبت نام و امور دیگر بکار دارند. دفتر نماینده . (از فرهنگ فارس
رپرتوارفرهنگ انتشارات معین(رِ پِ رْ تُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - فهرست ، جدول . 2 - دفتری که آن را به ترتیب حروف تهجی تقسیم کرده اند و برای ثبت نام و امور دیگر به کار آید؛ دفتر نماینده .
رپرتوارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمجموعۀ اجراها و نمایشهای از پیش تمرینشده که در صورت لزوم در هر زمانی قابل ارائه و اجرا هستند.
پسماند پُرپرتوhigh level radioactive waste, high level wasteواژههای مصوب فرهنگستانمواد زاید پرتوزای حاصل از فعالیت واکنشگاهها/ رآکتورها که فعالیت زیادی داشته باشند
روپرتلغتنامه دهخداروپرت . [ پ ِ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در امریکای شمالی در ناحیه ٔ دومینیون . طول آن متجاوز از 500 هزار گز است و از شرق بسوی غرب جریان دارد.
روپرتلغتنامه دهخداروپرت . [ پ ِ ] (اِخ ) (سنت ...) از قدیسان مذهب کاتولیک بود، از700 تا 712 م . در ناحیه ٔ باویر به نشر دین مسیح پرداخت و در نزد مردم باویر بسیار مقدس و معزز بود.