رمیصاءلغتنامه دهخدارمیصاء. [ رُ م َ ] (اِخ ) (شِعْرای ...) یکی از دو ستاره ای است که بر ذراع است . (از اقرب الموارد). غمیصاء. شِعْرای شامیه . غموص . (یادداشت مؤلف ). رجوع به غمیص
رمیصاءلغتنامه دهخدارمیصاء. [ رُ م َ ] (اِخ ) یا غمیصاء. دختر ملحان بن خالدبن زیدبن حرام از بنی نجار و از صحابه ٔ رسول و معروف به ام سلیم بود. ابونعیم در وصف وی گوید: «الطاعنة بالخ
رمصاءلغتنامه دهخدارمصاء. [ رَ ] (ع ص ) مؤنث اَرْمَص . زنی که چشم او خم آورده باشد. (ناظم الاطباء). زنی که خم از چشم او جاری باشد. (از اقرب الموارد). زنی که در چشم او چرک جمع شده
رمیصافرهنگ نامها(تلفظ: romaysā) (عربی) یکی از دو ستارهای است که برذراع است ، شِعرهای شامیه ، غموص ؛ (در اعلام) نام یکی از اصحابِ حضرت رسول اکرم (ص) معروف به ام سلیم .