گرموژلغتنامه دهخداگرموژ. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شینال بخش شاهپور شهرستان خوی ، واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری شاهپور و 6 هزارگزی شمال ارابه رو چهریق به شاپور. هوای آن س
رمژکلغتنامه دهخدارمژک . [ رَ ژَ ] (اِ) لغزیدن اعم از آنکه صوری باشد یا معنوی . (برهان ). لغزیدن . (آنندراج ). لغزش در هر امری . (ناظم الاطباء). || گناه کردن . (برهان ). گناه و ج
رمژکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جای لغزیدن.۲. سرازیری که در آن از بالا به پایین سُر میخورند.۳. گناه و لغزش.
راهآبگویش خلخالاَسکِستانی: gəvl دِروی: âva râ/ gәvl شالی: âva râ کَجَلی: owa râh کَرنَقی: âva râ کَرینی: âva râ کُلوری: âva râ گیلَوانی: gəvl لِردی: ova râ
پادتن حبهایdomain antibody, dAbواژههای مصوب فرهنگستانتکهای از پادتن به طول حدوداً 110 آمینواسیدی که دستکاری شده تا بتواند فقط شامل اولین حلقۀ پپتیدی حبۀ زنجیرۀ سنگین (ناحیۀ VH) و نیز زنجیرۀ سبک (ناحیۀ VL) باشد،