رنجه داشتنلغتنامه دهخدارنجه داشتن . [ رَ ج َ / ج ِ ت َ ] (مص مرکب ) آزرده ساختن . آزرده خاطر کردن . اذیت کردن . آزار رساندن . معذب ساختن . رنجه کردن . رجوع به رنجه کردن شود : هر آن کس