رتوةلغتنامه دهخدارتوة. [ رَت ْ وَ ] (ع اِ) گام . خطوة. || جای بلند از زمین . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || قطره . (اقرب الموارد). || اندک ساعت از زمان . (من
رتةلغتنامه دهخدارتة. [ رُت ْ ت َ ] (ع اِمص ) کندزبانی که بیان سخن را نتواند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درماندگی در سخن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تته پته کردن .
رتةلغتنامه دهخدارتة. [ رُت ْ ت َ ] (ع مص ) درماندن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نُقْطَة (مِحْوَرُ) اّرتکازدیکشنری عربی به فارسیاساس , پايه , نقطه اتکا , تکيه گاه , نقطه مهم , پايگاه , نقطه عطف , نقطه تحول , نقطه شروع , سرفصل
إجراءاتٌ رَتيبة (رُوتينية)دیکشنری عربی به فارسیتدابير معمول , اقدامات عادي , تدابير هميشگي , تدابير يکنواخت , مقرّرات معمول , اقدامات معمول , اقدامات يکنواخت , اقدامات منظّم , اقدامات تشريفاتي