ره نوشتنلغتنامه دهخداره نوشتن . [ رَه ْ ن َوَ ت َ ] (مص مرکب ) راه نوشتن . راه نوردیدن . ره نوردیدن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به ره نوردیدن شود.
رهونلغتنامه دهخدارهون . [ رُ ] (اِخ ) رهو. ظاهراً صورتی از «رهو» است که مهبط حضرت آدم باشد. مؤلف اخبار الصین و الهند گوید: و فی ارضها [ ارض سرندیب ] جبل یدعی الرهون و علیه هبط
رهونلغتنامه دهخدارهون . [ رُ ] (ع مص ) ثابت و دایم گردیدن و لاغر شدن کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ثابت و برقرار ماندن چیزی . (ناظم الاطباء). ثابت دایم داشتن چیزی را.
رهونلغتنامه دهخدارهون . [رُ ] (ع اِ) ج ِ رَهن . (منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رهن شود.