کراسةلغتنامه دهخداکراسة. [ ک ُرْ را س َ ] (ع اِ) دفتر و کتاب . (برهان ). جزوی از اجزاء کتاب . ج ، کُرّاس ، کَراریس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بمعنی کراس و اخص از کراس است و
رأس ستةلغتنامه دهخدارأس ستة. [ رَءْ س ِ س ِ ت َ ] (اِخ ) دماغه ٔ کوچکی است در شمال دریای عمان و باختر شبه جزیره ٔ گواتر.
رأس الخیمةلغتنامه دهخدارأس الخیمة. [ رَءْ سُل ْ خ َ م َ ] (اِخ ) قصبه ای است در سرزمین عمان واقع در 411هزارگزی شمال باختری مسقط و ساحل خلیج فارس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
رأس القنطرةلغتنامه دهخدارأس القنطرة. [ رَءْ سُل ْ ق َ طَ رَ ] (اِخ ) قنطره ٔ سمرقند. دهی است بسمرقند. (منتهی الارب ). دهی است قدیم به سمرقند، آنرا خشوفغن گویند، و نسبت بدان قنطری است