راجهلغتنامه دهخداراجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) معروف به میرزا راجه از بزرگان راجه های هند بود. او خال شهاب الدین محمدشاه جهان که شاهجهان آباد بدو منسوب است میباشد. نصرآبادی گفته ا
راجهلغتنامه دهخداراجه . [ ج َ / ج ِ ] (هندی ، اِ) لقب کسی را که در قسمتی از هند حکومت داشته است . (از ناظم الاطباء). لقب حاکم و فرمانروای قسمتی از سرزمین هند، نظیر: راجه ٔ میسور
راجهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهعنوان احترامآمیز هریک از حاکمان، فرمانروایان، امرا، و سرکردگان هند.
راچهلغتنامه دهخداراچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان موگویی بخش آخوره ٔ شهرستان فریدن که در 35هزارگزی شمال باختری آخوره و دوهزارگزی راه عمومی مالرو واقع است . محلی است
چراگهلغتنامه دهخداچراگه . [ چ َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) چراگاه . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین و محل چریدن . (انجمن آرا) (آنندراج ). جای چریدن ستوران . چراگاه حیوانات ع
پادتن حبهایdomain antibody, dAbواژههای مصوب فرهنگستانتکهای از پادتن به طول حدوداً 110 آمینواسیدی که دستکاری شده تا بتواند فقط شامل اولین حلقۀ پپتیدی حبۀ زنجیرۀ سنگین (ناحیۀ VH) و نیز زنجیرۀ سبک (ناحیۀ VL) باشد،