رأبلغتنامه دهخدارأب . [ رَءْب ْ ] (ع اِ) گله ٔ هفتاد شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مهتر بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
رأبلغتنامه دهخدارأب . [ رَءْب ْ ] (ع مص ) اصلاح و آشتی دادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || (ص ) رائب که وصف بمصدراست . (از اقرب الموارد). رجوع به رائب شود. || (مص ) پیو
گوراجوبلغتنامه دهخداگوراجوب . (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد واقع در 7000 گزی باختر گهواره و کنار رودخانه ٔ زمکان . کوهستانی و سردسیر و دارای 790 تن سکنه است . آب آن
جراجبلغتنامه دهخداجراجب . [ ج َ ج ِ ] (ع ص ، اِ) شتران بزرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || ج ِ جُرجُب ّبه معنی شکم . (ذیل اقرب الموارد، از تا
پادتن حبهایdomain antibody, dAbواژههای مصوب فرهنگستانتکهای از پادتن به طول حدوداً 110 آمینواسیدی که دستکاری شده تا بتواند فقط شامل اولین حلقۀ پپتیدی حبۀ زنجیرۀ سنگین (ناحیۀ VH) و نیز زنجیرۀ سبک (ناحیۀ VL) باشد،