راوندوزلغتنامه دهخداراوندوز. [ وَ ] (اِخ ) شهرستانی است در شمال شرقی اَربِل عراق که 29005 تن جمعیت دارد. راوندوز دارای چهار ناحیه است : دیره حریر، بالک ، براودوست ، و مرکه سور. (از
راوندوزلغتنامه دهخداراوندوز. [ وَ ] (اِخ ) مرکز شهرستان راوندوز است که در مرز ایران و ترکیه و عراق قرار دارد و شهر تجارتی و همچنین مرکز رؤسای کرد میباشد. (از اعلام المنجد).
چراوندلغتنامه دهخداچراوند. [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است از مزارع بلوک قمصر کاشان ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 218).
گراوندلغتنامه دهخداگراوند. [ گ َرْ را وَ ] (اِخ ) ایل کرد طرهان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 65). رجوع به طرهان شود.
گراوندلغتنامه دهخداگراوند. [ گ َرْ را وَ ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ پولادوند هیهاوند از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76). رجوع به طایفه ٔ فولادوند شود.
راوندلغتنامه دهخداراوند. [ وَ ] (اِ) ریسمانی که خوشه های انگور بر آن آویزند و جامه و فوطه و ازار و لنگی و مانند آن بر بالای وی اندازند. (ناظم الاطباء) (برهان ) (از آنندراج ) (انج
پادتن حبهایdomain antibody, dAbواژههای مصوب فرهنگستانتکهای از پادتن به طول حدوداً 110 آمینواسیدی که دستکاری شده تا بتواند فقط شامل اولین حلقۀ پپتیدی حبۀ زنجیرۀ سنگین (ناحیۀ VH) و نیز زنجیرۀ سبک (ناحیۀ VL) باشد،