راونلغتنامه دهخداراون . [ وِ ] (اِخ ) شهر و مرکز ناحیه ٔ راون واقع در سرزمین امیلی در کشور ایتالیا و 67هزارگزی جنوب خاوری بولونی و ده هزارگزی ساحل دریای آدریاتیک . این شهر بواسط
راونلغتنامه دهخداراون . [ وِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در کشور ایتالیا و حدود آن بشرح زیر است : از سوی شمال به «فراره » و از سوی جنوب به استانهای «فلوانسا» و «گورلی » و از سوی خ
راونلغتنامه دهخداراون . [ وَ ] (اِخ ) شهری است به طخارستان . (منتهی الارب ). قصبه ای بوده است از نواحی طخارستان در خاور بلخ . (از معجم البلدان ج 4) (از قاموس الاعلام ترکی ج 3):آ
رأنلغتنامه دهخدارأن . [ رَءْن ْ ] (ع مص ) گوش کردن سخن کسی را و قبول نمودن . هذا تفسیر ما فی النسخة الصحیحة من القاموس قال رأنه رغنه عن النضربن شمیل عن الخلیل . (از منتهی الا
راجنلغتنامه دهخداراجن . [ ج ِ] (ع ص ) خوکرده و الفت گرفته بجایی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رام و خانگی و دست پرورده . (ناظم الاطباء).
راگونلغتنامه دهخداراگون . [ گُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح جانورشناسی ) شکل اولیه ٔ اسفنجهای سیلیسی . رجوع به جانورشناسی عمومی دکتر فاطمی ص 336 شود.
پادتن حبهایdomain antibody, dAbواژههای مصوب فرهنگستانتکهای از پادتن به طول حدوداً 110 آمینواسیدی که دستکاری شده تا بتواند فقط شامل اولین حلقۀ پپتیدی حبۀ زنجیرۀ سنگین (ناحیۀ VH) و نیز زنجیرۀ سبک (ناحیۀ VL) باشد،