ربوتلغتنامه دهخداربوت . [ رِ وَ ] (از ع ، اِ) رَبْوة. رُبْوَت .پشته و بلندی و کوهچه . (ناظم الاطباء). جای بلند. (دهار). پشته و بلندی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تل کوچک . (مهذب
ربوتلغتنامه دهخداربوت . [ رُب ْ وَ ] (از ع ، اِ) رَبْوَت . رِبْوَت . (ناظم الاطباء). رجوع به رِبْوَت شود.
ربوتلغتنامه دهخداربوت . [ رَب ْ وَ ] (از ع ، اِ) رِبْوَت . رُبْوَت . (ناظم الاطباء). رجوع به رِبْوَت شود. || در عرف اهل فن حساب ، ده بار. (از اقرب الموارد).
ربوتلغتنامه دهخداربوت . [ رَ ] (اِ) هدهد. (ناظم الاطباء) (لغت فرس اسدی ). پوپو. (یادداشت مرحوم دهخدا). پوپک . شانه بسر. مرغ سلیمان . پوپونک : محال را نتوانم شنیدهزل و دروغ که هز
چرب ترازولغتنامه دهخداچرب ترازو. [ چ َ ت َ ] (ص مرکب ) فروشنده ای که در وزن کردن کالا مشتری را مراعات کند. ترازوداری که جنس خود را هنگام توزین اندکی بیش از وزن مقرربخریدار دهد. || آن