ربوةلغتنامه دهخداربوة. [ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عبدالعزیز دمشقی . او راست : المواهب الکمیة فی شرح فرایض السراجیة. وی بسال 764 هَ . ق . درگذشته است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ربوةلغتنامه دهخداربوة. [ رَ ب ُ وَ ] (اِخ ) رَبَوة. مراد از زمین بیت المقدس است بجهت آنکه بلندترین زمینهاست ، گویند که زمین بیت المقدس از زمین هند چهار فرسخ بلندتر است . (غیاث ا
ربوةلغتنامه دهخداربوة. [ رَب ْ وَ ] (ع اِ) ربوة. زمین بلند. (غیاث اللغات ) (ازمنتخب اللغات ) (از آنندراج ). فراز. (نصاب الصبیان ).
ربوةلغتنامه دهخداربوة. [ رِب ْ وَ ] (ع اِ) رَبْوة. رُبْوة. رِبْوَت . زمین بلند. رجوع به رِبْوَت شود.
ربةلغتنامه دهخداربة. [ رُب ْ ب َ ] (ع اِمص ) فراخی زندگانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراخی عیش . (ناظم الاطباء). || (اِ) شیره ، و آن اخص است از رُب ّ. ج ، رِباب . || نام
ربةلغتنامه دهخداربة. [ رُب ْ ب َ ] (ع حرف ) رُب َّ. ربما. بسا. (ناظم الاطباء). لغتی است در رُب َّ. (منتهی الارب ). رجوع به ربما و ربت و رُب َّ شود.
ربةلغتنامه دهخداربة. [ رَب ْ ب َ ] (اِخ ) کعبه ای بود مر مذحج را در جاهلیت . || لات ، در حدیث عروةبن مسعود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). هر بتی بصورت مؤنث ، مانند لات . (المنجد)
ربةلغتنامه دهخداربة. [ رَب ْ ب َ ] (اِخ ) یکی از شهرهای معروف بنی عمون است که در اراضی جلعاد در نزدیکی مخرج رود یبوق واقع بود. (قاموس کتاب مقدس ).
ربةلغتنامه دهخداربة. [ رِب ْ ب َ ] (ع اِ) گیاهی است . || درختی یا آن درخت خَرّوب است . || جماعت کثیر. ج ، اَرِبّة. (منتهی الارب ) (آنندراج ).