ریطوریقالغتنامه دهخداریطوریقا. [ طُ ] (معرب ، اِ) ریطوریه . خطابه . یکی از ابواب هشتگانه ٔ منطق . مبحث خطابه . فن خطابه . معرب ریطوریکه یونانی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تاریخ ع
ریطلغتنامه دهخداریط. [ رَ ] (اِخ ) ولیم (1830 - 1888 م .). وی در هند پا به عرصه ٔ وجود گذاشت و در اسکاتلند به تحصیل پرداخت و در لیدن زبان عربی را فراگرفت و عهده دار سرپرستی کتا
ریطلغتنامه دهخداریط. [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رَیطَة. (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). چادر یک تخته . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به ریطة شود.
ریطلغتنامه دهخداریط. [ رَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَوط. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به روط شود.
ریطوریهلغتنامه دهخداریطوریه . [ طُ ی َ ] (معرب ، اِ) ریطوریقا. رجوع به ریطوریقا و عیون الانباء ج 1 ص 59 شود.
ریطةلغتنامه دهخداریطة. [ رَ طَ ] (اِخ ) نام دختر منیه و دختر حارث که هردو صحابی اند. || موضعی است به ارض شنوءة. (منتهی الارب ).