ریختگیلغتنامه دهخداریختگی . [ ت َ/ ت ِ ] (حامص ) ریزش و سفک . (ناظم الاطباء). ریزش . (فرهنگ فارسی معین )... برد و حال نیک نشان دهد [ برآمدن نفث به یکبار ] یکی ریختگی ماده دوم برآن
عیب ریختگیcasting defectواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه نقص در یک قطعۀ ریختگی که سبب میشود آن قطعه یک یا شماری از ویژگیها یا مشخصههای کیفی پیشبینیشده را نداشته باشد