اتاق درحالتعویضon-change, vacant/dirty, VDواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی که مهمان آن را تحویل داده، اما هنوز نظافت نشده است و آمادة پذیرش مهمان نیست متـ . درحالتعویض
حجم توزیعvolume of distribution, V, Vdواژههای مصوب فرهنگستانحجم فرضی از مایعی که لازم است تمام مقدار دارو را در بدن به همان غلظتی که پس از رسیدن به تعادل در پلاسما وجود دارد برساند
ریچارلغتنامه دهخداریچار. (اِ) ریچال . (فرهنگ جهانگیری ). طعامی است که از جغرات پزند به هر رنگ که خواهند. (شرفنامه ٔ منیری ). مربا. (ناظم الاطباء) (ازبرهان ). مربا. بوارد. (یادداش
ریچارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [عامیانه] = لیچار۲. = مربا۳. ترشی: ◻︎ یکی مرغ بریان و نان از برش / نمکدان و ریچار گرد اندرش (فردوسی: ۲/۲۹). ریچار بافتن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] سخنان مه
گریگوارلغتنامه دهخداگریگوار. [ گ ِ ] (اِخ ) مبلغ دین مسیح در ارمنستان ، پسر آناگ قاتل خسرو اشکانی پادشاه ارمنستان که با اردشیر بابکان همدست بود. مرگ او بدین شکل بود که گریوار را بد
دی . وی . دی .فرهنگ انتشارات معین[ انگ D.V.D . ] (اِ.) نوعی دیسک فشرده که با سیستم دیجیتال قابل ضبط و پخش است و تصاویر را با دقت بیشتری نشان می دهد.