اتاق خالی مرتبvacant/clean, VCواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی که خانهدار آن را نظافت کرده، اما برای فروش هنوز بازبینی نشده و به تأیید سرپرست یا مدیر نرسیده است متـ . خالی مرتب
رزآبادیلغتنامه دهخدارزآبادی . [ رَ ] (ص نسبی ) رزابادی . منسوب است به رزآباد که کوچه ای است در مرو. (از انساب سمعانی ).
رزآبادیلغتنامه دهخدارزآبادی .[ رَ ] (اِخ ) رزابادی . اسماعیل بن احمد رزآبادی مروزی ، مکنی به ابوالوفاء. از ابوبکر محمدبن عبدالعزیز جنوجردی روایت کرد. و ابوالفتح عبدالغافربن حسین کا
ورزآوریtumblingواژههای مصوب فرهنگستانورز دادن گوشت معمولاً در یک استوانۀ دوّار که در آن قطعات مکرراً روی هم میافتند
پرآرزولغتنامه دهخداپرآرزو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) سخت آرزومند : بمانم پر از درد و اندوه و خشم پر از آرزو دل ، پراز آب چشم .فردوسی .
وی .سی .دیفرهنگ انتشارات معین[ انگ . ]V.C.D (اِ.) 1 - نوعی دیسک فشرده که تصویر و صدا بر روی آن قابل ضبط و پخش است ، ویدیو سی دی .