رشتهواکنش پیوستهcontinuous reaction seriesواژههای مصوب فرهنگستانرشتهواکنشی که در آن واکنش بلورهای اولیه با مایعات پسین بدون تغییر فاز ناگهانی رخ میدهد
رشتهواکنش ناپیوستهdiscontinuous reaction seriesواژههای مصوب فرهنگستانرشتهواکنشی که در آن برهمکنش بلورهای اولیه با مایع پسین نشاندهندۀ تغییر فاز ناگهانی است
رشته وارلغتنامه دهخدارشته وار. [ رِ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند رشته و به اندازه ٔ رشته . (ناظم الاطباء). به اندازه ٔ یک رشته . (آنندراج ) : تاب خوردم رشته وار اندرکف خیاط
میگوییگویش خلخالاَسکِستانی: vâji دِروی: vâj.i شالی: vâj.i کَجَلی: mâj.i کَرنَقی: vâj.i کَرینی: vâj.i کُلوری: vâj.i گیلَوانی: vâj.i لِردی: vâji
میگوییمگویش اصفهانی تکیه ای: avâǰima طاری: avâǰim / aǰim طامه ای: vâǰim طرقی: avâǰim کشه ای: avâǰim نطنزی: veǰim
میگوییدگویش اصفهانی تکیه ای: avâǰiya طاری: avâǰid/ aǰid طامه ای: vâǰid طرقی: avâǰid کشه ای: avâǰid نطنزی: veǰid