رواعلغتنامه دهخدارواع . [ رُ ] (ع اِ) ترس . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از معجم متن اللغة). || حرب . (تاج العروس ) (از معجم متن اللغة). جنگ .
رواعلغتنامه دهخدارواع . [ رُ ] (ع مص ) بازگردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بازگشتن به موضع خود. (از معجم متن اللغة). || ترساندن . || ترسیدن . (از معجم متن اللغة) (ا
رجاعلغتنامه دهخدارجاع . [ رِ ] (ع مص ) دم برداشتن وکمیز انداختن ماده شتر و ماده خر بطوری که گویی آبستن باشد باآنکه آبستن نبود. (ناظم الاطباء). راجع شدن ماده شتر یا ماده خر. (از
رجاعلغتنامه دهخدارجاع . [رِ ] (ع اِ) مهار و یا چیزی از مهار که بر بینی شترباشد. ج ، اَرْجِعة، و رُجُع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خطام ، یعنی چیزی که بر بینی شتر
رَاعِنَافرهنگ واژگان قرآنرعايتِ ما را بکن (در عبارت "لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا" به معني به جاي "راعنا "بگوئيد : "انظرنا "،نهي از گفتن کلمه "راعنا"به اين دليل بوده که مسلمانان وقتي
رواعةلغتنامه دهخدارواعة. [ رُ ع َ ] (اِخ ) از اتباع شمربن ذی الجوشن بود که به روایتی حسین (ع ) بدست وی شهید شد. رجوع به تاریخ گزیده ص 260 شود.