روزمرگیواژهنامه آزادروزمرّگی یعنی تکرار کارهای روزمرّه به صورت یک نواخت و کسل کننده بدون هیچگونه تغییر. معادل آن به زبان انگلیسی واژه routineness است.
زمجرةدیکشنری عربی به فارسیتله , کمند , گره , گرفتاري , گوريدگي , شوريدگي , بغرنجي , برجسته کردن , نمودارکردن , بغرنج کردن , دندان قروچه کردن , غرولند کردن , خشمگين ساختن , گره خوردن
زمورلغتنامه دهخدازمور. [ زَ ] (ع ص ، اِ) کودک نیکوروی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زمورلغتنامه دهخدازمور. [ زُ ] (اِ) اسم فارسی زفت یابس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در مخزن گفته اسم پارسی زفت یابس است و دردلک مغسول را زمورلاک نامند و مستعمل زرگران است . (انجمن
زمجرلغتنامه دهخدازمجر. [ زَ ج َ ] (ع اِ) تیر باریک از نی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کلک دراز. ج ، زَماجِر، زَماجیر. (منتهی الارب ) (آنندراج