رگلاژلغتنامه دهخدارگلاژ. [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) خطکشی . طرز و عمل خطکشی کاغذ. || نظم و ترتیب دادن حرکت و چرخ و پره های ماشین .
رگلاژفرهنگ انتشارات معین(رِ گْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تنظیم قطعات یک ماشین یا دستگاه . 2 - خط کش کاغذی . 3 - اندازه گرفتن مساحت بین دوربین و موضوع عکس به وسیلة «تله متر».
رگلاژفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنظموترتیب دادن حرکت و کار قسمتهای مختلف ماشین؛ منظم ساختن چرخ و پر یک دستگاه.
ورجلالغتنامه دهخداورجلا. [ وَ ج َ ] (اِ) دست به ورجلا گذاشتن ؛ داد و فریاد راه انداختن . جار و جنجال ایجاد کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
ورجلافرهنگ انتشارات معین(وَ جَ) دست به ورجلا گذاشتن : (مص ل .) (عا.) داد و فریاد راه انداختن ، جار و جنجال ایجاد کردن .
ورجلافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جهش.۲. دادوفریاد و جنجال. ورجلا زدن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. دادوفریاد و جنجال راه انداختن.۲. جهیدن و بیرون جستن از دام: ◻︎ خواست نیفتاده به دام بلا / خیزد و