عرصةالقدرةلغتنامه دهخداعرصةالقدرة. [ ع َ ص َ تُل ْ ق ُ رَ ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح فلاسفه ، مراد عالم عقلی است . (از فرهنگ علوم عقلی به نقل از مصنفات ).
عرصةلغتنامه دهخداعرصة.[ ع َ ص َ ] (ع اِ) گشادگی میان سرای که در آن بنا نباشد و گویند عرصةالدار؛ وسط آن است . (از منتهی الارب ). صحن خانه ، و آن بقعه و زمین وسیعی است در میان خان
عرصلغتنامه دهخداعرص . [ ع َ ] (ع اِ) تیر که بر آن چوبهای کوچک انداخته ، خانه را بدان سقف نمایند و آنرا با سین نیز نوشته اند. (ازمنتهی الارب ). به معنی عرس است . (از اقرب الموار
عرصلغتنامه دهخداعرص . [ ع َ ] (ع مص ) پیوسته با درخش و رعد ماندن هوا. (از منتهی الارب ). پیوسته با درخش و تندر گردیدن هوا. (از ناظم الاطباء). دوام یافتن برق آسمان . (از اقرب ال
عرصلغتنامه دهخداعرص . [ ع َ رِ ] (ع ص ) شادمان . (ناظم الاطباء). || برق پراکنده و مضطرب . (از اقرب الموارد). عَرص . رجوع به عَرص شود.
عرصلغتنامه دهخداعرص . [ ع َ رِ ] (ع مص ) پراکنده درخشیدن برق . (از منتهی الارب ). مضطرب شدن برق . (از اقرب الموارد). || نشاط و شادمانی نمودن . (از منتهی الارب ). فعال و بانشاط