عروصلغتنامه دهخداعروص . [ ع َ ] (ع ص ) ناقه ای که عرقش بوی خوش دارد. (منتهی الارب ). ماده شتر خوش بو، آنگاه که عرق و خوی کند. (از اقرب الموارد).
لَا تُصَعِّرْفرهنگ واژگان قرآنازروي تكبر گردنت را كج نكن(کلمه صعر به معناي کج بودن گردن ، و کلمه تصعير به معناي گرداندن گردن از نظرها از روي تکبر است ودر جمله"لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ ":روي خود