upدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، بالا رفتن، برخاستن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن، جلو، در حال کار، روی، بالای، بر فراز، در بلندی
مَنَعَ حُدوثَ احتکاکٍ بَينَ الجانِبَينِدیکشنری عربی به فارسیمانع بروز اصطکاک (برخور) ميان دو طرف شد , از پديد آمدن اصطکاک (برخورد) ميان دو طرف جلوگيري کرد