عدسی بیکانونafocal lensواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عدسی با توان همگرایی صفر که کانونهای آن در فاصلۀ بینهایت قرار دارند
عدسیلغتنامه دهخداعدسی . [ ع َ دَ سی ی ] (ص نسبی ، اِ) غذائی است که میپزند : اگرْت خواب نگیرد ز بهر چاشت شبی که در تنور نهندت هریسه یا عدسی . ناصرخسرو.|| نزد مهندسان عبارت از سطح
عدسیواژهنامه آزاد(پارسی سره) مَژوک. برای نمونه "عدسی دوربین عکاسی" به پارسی می شود "مژوک فرتورانداز".