عنودلغتنامه دهخداعنود. [ ع َ ] (ع ص ) برگردنده از راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برگشته از قصد و هدف ، و آن فعول بمعنای فاعل است . (از اقرب الموارد). ستیهنده .
عنودلغتنامه دهخداعنود. [ ع ُ ] (ع مص ) برگردیدن از راه و میل کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عدول کردن و برگشتن از راه . (از اقرب الموارد). || روان گردیدن
عنجدلغتنامه دهخداعنجد. [ ع َ ج َ / ع َج ُ / ع ُ ج ُ ] (ع اِ) مویز، و یا نوعی از آن ، و یا مویز سیاه ، یا هیچکاره ترین آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مویز و یا نوعی از مویز، و م
عنجدةلغتنامه دهخداعنجدة. [ ع َ ج َ دَ ] (ع مص ) مویز عنجد گشتن انگور. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مویز گشتن انگور. (از ناظم الاطباء). عنجدشدن انگور. (از اقرب الموارد). رجوع به
عنجدةلغتنامه دهخداعنجدة. [ ع َ ج َ دَ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ). نام مردی است . (از ناظم الاطباء).