عتبةلغتنامه دهخداعتبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن الحباب انصاری شاعری غزل سرای و از مردم مدینه و از شعرای عصر اموی است . وی نزدیک مدینه به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
عتبةلغتنامه دهخداعتبة. [ ع َ ت َ ب َ ] (ع اِ) آستانه ٔ در یا بالایین ازهر دو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || هر پله از نردبان . یک پایه نردبان . (منتهی الارب ). ||
عتبةلغتنامه دهخداعتبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن عبدشمس مکنی به ابوالولید. از بزرگان قریش در عصر جاهلی است . اسلام را دریافت و در جنگ بدر با مشرکان بود و چون سری بزرگ داشت
عتبةلغتنامه دهخداعتبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن غزوان بن جابربن وهیب الحارثی . بانی شهر بصره وصحابی و قدیم الاسلام است . وی به حبشه عزیمت کرد و درجنگ بدر و قادسیه حاضر بود. عمر او
ابوعتبةلغتنامه دهخداابوعتبة. [ اَ ع ُ ب َ ] (اِخ ) از روات حدیث است .او از سعیدبن جبیر و از وی ادریس اودی روایت کند.
عتبلغتنامه دهخداعتب . [ ع َ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خشم گرفتن بر کسی و انکار کردن چیزی را از قبل او. || ملامت کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنن