عبودةلغتنامه دهخداعبودة. [ ع ُ دَ ] (ع اِمص ) پرستش . بندگی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خدمت . || طاعت . || خضوع و ذلت . || التزام به شریعت . یکی خواندن او را به زبان . (
عبدةلغتنامه دهخداعبدة. [ ع َ دَ ] (اِخ ) ابن یزید (الطبیب )بن عمروبن علی ، از تمیم . شاعری بزرگ است که عهد جاهلیت و اسلام را دریافت . وی مردی شجاع بودو با مثنی بن حارثه و نعمان
عبدةلغتنامه دهخداعبدة. [ ع َب َ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عابد. || (اِمص ) توانایی . (منتهی الارب ). قوت . (اقرب الموارد). ناقة ذات عبدة؛ أی قوی شدیدة. (اقرب الموارد). || فربهی . (من
عبودلغتنامه دهخداعبود. [ ع َ ب ُ وَ ] (اِخ ) کوهی است . (منتهی الارب ). زمخشری گوید عبود و صَغَر دو کوهند بین مدینه و سیاله که یکی بر دیگری نگرد و راه مدینه از میان آن دو رد میش
عبودلغتنامه دهخداعبود. [ ع َب ْ بو ] (اِخ ) مرد افسانه ای بسیارخواب که هفت سال در جای هیزم کشی خود در خواب بود، و در حدیث آمده است نخستین مردی که وارد بهشت شود مرد سیاهی است بنا