اتحادیة بینالمللی دوچرخهسواریUnion Cycliste International, UCI,International Cycling Unionواژههای مصوب فرهنگستانبالاترین مرجع جهانی دوچرخهسواری که مقر آن در سوئیس است و بر کلیة رویدادهای بینالمللی دوچرخهسواری نظارت میکند
عزهوللغتنامه دهخداعزهول . [ ع ُ ] (ع ص ) درگذرنده و پیشی گیرنده ٔ شتاب رو. (منتهی الارب ). سبقت گیرنده ٔ سریع. (از اقرب الموارد). || تیزرو و چست و سبکروح . (منتهی الارب ). سریع خ
عزهللغتنامه دهخداعزهل . [ ع ِ هََ ل ل ] (ع ص ) فارغ از هر چیزی . (منتهی الارب ). فارغ . (اقرب الموارد).
عزهللغتنامه دهخداعزهل . [ ع َ هََ ] (ع ص ، اِ) مرد دودله و مضطرب . (منتهی الارب ). مرد مضطرب . (از اقرب الموارد). || کبوتر نر، یا چوزه ٔ آن . (منتهی الارب ). ذکر و نر از کبوتر،
عزهللغتنامه دهخداعزهل . [ ع ِ هَِ ] (ع ص ، اِ) مرد دودله و مضطرب . (منتهی الارب ). مرد مضطرب . (از اقرب الموارد). || کبوتر یا چوزه ٔ آن . (منتهی الارب ). ذکر و نر از کبوتر،و گوی
عزهلغتنامه دهخداعزه . [ ] (اِخ ) پسر ابوناداب که تابوت عهد در حوالی خانه ٔ او که در قرب یعاریم بود توقف نمود و چون وی دستش را به صندوق عهد دراز کرد بدان واسطه خداوند او را کشت
عزهلغتنامه دهخداعزه . [ ع ِزْه ْ / ع َ زِه ْ ] (ع ص ) مرد که طرب و جماع رادوست ندارد و بازگردنده از آن . یا ناکس . یا آن که نپوشد کینه ٔ صاحب خود را. (منتهی الارب ): رجل عزه ؛