عجاللغتنامه دهخداعجال . [ ع ِ / ع َ ] (ع اِ) ج ِ عِجلة. رجوع به عجلة شود. || ج ِ عَجَلة. رجوع به عَجَله شود. || ج ِ عَجیل . رجوع به عَجیل شود. || ج ِ عَجلان . (منتهی الارب ). رج
عجاللغتنامه دهخداعجال . [ ع ُج ْ جا ] (ع اِ) مشتی از طعام حَیس و خرما که به شتاب خورده شود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || خرما با سویق شورانیده . (منتهی الارب ) (اقرب الموار
عواللغتنامه دهخداعوال . [ ع َوْ وا ] (اِخ ) نام مردی است ، و در منتهی الارب ذکر آن آمده است . رجوع به منتهی الارب شود.
عواللغتنامه دهخداعوال . [ ع َ لِن ْ ] (ع ص ، اِ) عَوالی . ج ِ عالیة. (اقرب الموارد). رجوع به عالیة و عوالی شود.
عواللغتنامه دهخداعوال . [ ع ُ ] (اِخ ) نام دو موضع است . (از منتهی الارب ). حزم بنی عوال ، کوهی است در اکناف حجاز در طریق مدینه ازبرای غطفان ، در این مکان آبها و چاه ها یافت شود