عجیزلغتنامه دهخداعجیز. [ ع َ ] (ع ص ) نامرد که بر زن قادر نشود. (از منتهی الارب ). || (اِ) سرین . (از منتهی الارب ).
عجیزةلغتنامه دهخداعجیزة. [ ع َ زَ ] (ع اِ) سرین زن خاصةً و گاهی به استعاره برای مرد آید و منه رفع عجیزته من السجود. (آنندراج ) (منتهی الارب ).