فرآیندواژهنامه آزادمراحل مختلف چیزی، پیشرفت تدریجی ومداوم، جریان عمل، مرحله، دوره عمل، طرز عمل، تهیه کردن، مراحلی را طی کردن، به انجام رساندن، تمام کردن، فرا گرد، فراشد، روند، فرا
فرآیندفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. سلسله دگرگونیهای طبیعی برای رسیدن به نتیجهای معیّن: فرایند هضم غذا، فرآیند رشد.۲. مجموعه عملکردهای مختلف برای حصول نتیجهای معین.
فرودآیندهلغتنامه دهخدافرودآینده . [ ف ُ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنچه ازبالا به زیر آید: صاقره ؛ بلای فرودآینده . مفرع ؛ فرودآینده از کوه . (منتهی الارب ). رجوع به فرودآمدن شود.