تلویزیون بهنماenhanced TV, EDTV, improved definition TV, IDTVواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سامانۀ پخش تلویزیونی که بدون نیاز به الزامات تلویزیون وضوحبالا باعث بهبود وضوح تصویر میشود
فرچهلغتنامه دهخدافرچه . [ ف ِ چ ِ ] (اِ) آلتی از موی اسب و مانند آن که چون جاروبی خرد باشد و گاه ِ تراشیدن ریش با آن صابون به ریش مالند، سهولت تراشیدن را. (یادداشت به خط مؤلف )
فرچهفرهنگ انتشارات معین(فِ چ ) (اِ.) = فرشه : وسیله ای ساخته شده از یک دسته الیاف طبیعی یا مصنوعی که بر روی دسته ای کوچک و عمودی بسته شده برای مالیدن چیزی بر یک سطح یا غیر آن مثل : قل
فرچهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. وسیلهای مانند برس برای مالیدن کف صابون بهصورت هنگام تراشیدن ریش.۲. ابزاری شامل یک دسته الیاف بر روی دستهای کوچک برای مالیدن چیزی بر یک سطح.
فرجهلغتنامه دهخدافرجه . [ ف َ رَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در سه هزارگزی خاور سنندج و کنار شوسه ٔ سنندج به همدان . ناحیه ای است کوهستا