فَرْجلیسیcunnilingus, cunnilinctio, cunnilinction, cunnilinctus, cunnilingamواژههای مصوب فرهنگستانتحریک اندام جنسی خارجی زن با دهان یا زبان
کلی فروشیلغتنامه دهخداکلی فروشی . [ ک ُل ْ لی ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل کلی فروش . عمده فروشی . و رجوع به کلی فروش شود.
کلی فروشلغتنامه دهخداکلی فروش . [ ک ُل ْ لی ف ُ ] (نف مرکب ) آنکه کالاهای بازرگانی را به صورت عمده فروشد. عمده فروش . آنکه اجناس مختلف را به صورت کلی فروشد. مقابل جزئی فروش .