tugsدیکشنری انگلیسی به فارسیتردد، یدک کش، زحمت، تقلا، کشش، کوشش، بزحمت کشیدن، بازور کشیدن، تقلا کردن، کوشیدن
یدککش بازگردانیsalvage tug, wrecking tugواژههای مصوب فرهنگستانیدککشی که از آن برای بازگردانی شناورهای آسیبدیده و درمعرضخطر، گاه در موقعیتهای اضطراری، استفاده میشود
فروکش 2tuckواژههای مصوب فرهنگستانگشتاور ناخواستۀ هواگرد در سرعت بالا که میتواند به سقوط شیرجهای هواگرد منجر شود
یدککشtugواژههای مصوب فرهنگستانشناوری پرقدرت برای کشیدن و یدک کردن کشتیها یا کمک به حرکت و جابهجایی آنها در محدودۀ بندر، بهویژه در زمان پهلوگیری یا جدا شدن از اسکله
توکانTucana, Toucan, Tucواژههای مصوب فرهنگستانصورتی فلکی در آسمان جنوبی (southern sky) که دو جِرم بارز ژرفنایی، یعنی اَبر کوچک ماژلان و خوشۀ 47ـ توکان، در آن قرار دارند