ایستگاه کامیونرانانtruck stopواژههای مصوب فرهنگستانغذاخوری در داخل یا در نزدیکی یک مجتمع خدمات بینراهی که در آن خدمات فنی ویژۀ کامیونها هم ارائه میشود و بهاینترتیب، رانندگان کامیون را به خود جذب میکند
truckدیکشنری انگلیسی به فارسیکامیون، مبادله، بارکش، معامله خردهریز، واگن روباز، چرخ باربری، معامله کردن
truckدیکشنری انگلیسی به فارسیکامیون، مبادله، بارکش، معامله خردهریز، واگن روباز، چرخ باربری، معامله کردن
truckدیکشنری انگلیسی به فارسیکامیون، مبادله، بارکش، معامله خردهریز، واگن روباز، چرخ باربری، معامله کردن