triggerدیکشنری انگلیسی به فارسیماشه، گیره، پاشنه، قلاب، ماشه اسلحه، سنگ زیر چرخ، چرخ نگهدار، راه انداختن، رها کردن، ماشه کشیدن
ارابۀ فرود پایدارسازstabilising gear, outriggerواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود