فحوللغتنامه دهخدافحول . [ ف َ ] (ع اِ) گشن خرما را نامند. (فهرست مخزن الادویه ). در اقرب الموارد و منتهی الارب این ضبط و این معنی نیست .
فحوللغتنامه دهخدافحول . [ ف ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فحل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فحل شود. || فحول شعرا؛ چیره دستان در مهاجات . آنانکه چون با شاعری معارضه کنند چیره شو
فحولةلغتنامه دهخدافحولة. [ف ُ ل َ ] (ع مص ) گشنی کردن . || (اِ) ج ِ فحل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فحل شود.