topدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، تاپ، راس، نوک، قله، اوج، فرفره، رو، سر، رویه، تپه، کروک، فرق سر، روپوش، درجه یک فوقانی، فرق، کج کردن، عالی، فوقانی
عمق لایۀ آمیختهmixed-layer depthواژههای مصوب فرهنگستانضخامت لایۀ آمیخته که سقف آن را لایهای از هوا با وارونگی دمای کلاهکی یا پایداری ایستایی مشخص میکند متـ . ارتفاع آمیختگی mixing height ارتفاع لایۀ آمیخته