tokensدیکشنری انگلیسی به فارسینشانه ها، رمز، نشانه، ژتون، علامت، نشان، نشانی، یادگار، یادگاری، یادبود، علامت رمزی، کلمه رمزی، علامت مشخصه، اجازه ورود، بلیط ورود
tokenدیکشنری انگلیسی به فارسینشانه، رمز، ژتون، علامت، نشان، نشانی، یادگار، یادگاری، یادبود، علامت رمزی، کلمه رمزی، علامت مشخصه، اجازه ورود، بلیط ورود
میدان واپایش دسترسیaccess control fieldواژههای مصوب فرهنگستانالگویی از بیتها برای: متمایزسازی قابک از تکهداده (token)؛ نشان دادن ایستگاههای دادهای که ممکن است از تکهداده استفاده کنند؛ نشان دادن مکان و زمان حذف قابک و
تراکم واژگانیlexical densityواژههای مصوب فرهنگستاننسبت واژههای واژگانی به واژههای دستوری در یک متن متـ . نسبت نوع به نمونه type/token ratio, TTR