تالکیلغتنامه دهخداتالکی . (اِ) گشنیز صحرایی باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ). گشنیز کوهی . (برهان ) (آنندراج ). گشنیج دشتی . (شرفنامه ٔ منیری ). گشنیز بری . (ناظم الاطباء). تالگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به تالگی شود.
تولکیلغتنامه دهخداتولکی . [ ل َ ] (ص نسبی ) کریزی . کریزکرده : باز تولکی ؛ باز کریزی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تولک و دیگر ترکیبهای آن شود.
تولکیلغتنامه دهخداتولکی . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ترگور است که در بخش سلوانای شهرستان ارومیّه واقع است و 146 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).