فدافرهنگ انتشارات معین(فِ) [ ع . فداء ] 1 - (اِ.) آن چه که نثار می شود. 2 - (مص ل .) مالی یا چیزی را برای رهایی خود یا دیگری دادن . 3 - (اِ.) سربها، آن چه اسیران برای رهایی خود دهند.
فدالغتنامه دهخدافدا. [ ف َ ] (اِخ ) اردستانی ، نامش میرزا سعید. از سادات حسینی و از احفاد حکیم الملک بانی مدرسه ٔ نیم آورد اصفهان و مولدش اردستان و موطنش اصفهان بود. سیدی جلیل
فدالغتنامه دهخدافدا. [ ف ِ / ف َ ] (از ع ، اِ) در تداول فارسی ، بجای فداء. رجوع به فداء شود. || چیزی که از آن درگذرند و در راه مقصود واگذارند، و در این معنی در ادب پارسی بیشتر