فِدْيَةٌفرهنگ واژگان قرآنعَوَض - جايگزين (فداء و فدية عبارت جايگزيني مال يا شخص ديگري به جاي خود براي رهايي از كيفرعملي يا رفع اسارت در جنگ )
فدکلغتنامه دهخدافدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انار شهرستان رفسنجان ، واقع در 38 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 5 هزارگزی خاور شوسه ٔ رفسنجان به یزد. دارای چهل ت
فدکلغتنامه دهخدافدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 36 هزارگزی شمال باختری قصبه رود و 5 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ عمومی ت
فدکلغتنامه دهخدافدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) قریه ای در حجاز که از آنجا تا مدینه دو روز راه است ، و گویند سه بخش بوده است و هنگامی که رسول اکرم خیبر و قلاع آن رافتح کرد، سه قلعه پای
تی ان تیفرهنگ انتشارات معین(اِ ) [ انگ . ]T.N.T (اِ.) تری نیترو - تولوئن ؛ جسم بلورین زردرنگ ، کمی محلول در آب که مادة منفجرة بسیار قوی است .