زمانپرشtime hopping, THواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش نشانکدهی که در آن زمان و مدت ارسال براساس یک نشانک مفروض تغییر میکند و اغلب در فنّاوری طیفگسترده به کار میرود
فاجعهدیکشنری فارسی به انگلیسیobscenity, adversities, calamity, catastrophe, disaster, holocaust, plague, tragedy
فاجعهگَردیdisaster tourismواژههای مصوب فرهنگستانسفر به محلی مصیبتزده که هدف از آن عمدتاً بازدید از آن محل است