پیامنماtele-textواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که اطلاعات مورد نیاز روزانه را از قبیل اجناس و ساعت پرواز هواپیما و اخبار مهم سیاسی و اجتماعی، بهصورت نوشته، بر روی صفحۀ تلویزیون ظاهر کند * این معاد
دورآموزیtele-educationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نظام آموزشی که در آن آموزش بهصورت غیرحضوری و از راه دور انجام میشود
پزشکی الکترونیکیelectronic medicineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی طبابت که در آن ارتباط پزشک و بیمار ازطریق اینترنت برقرار میشود متـ . ای ـ پزشکی e-medicine دورپزشکی tele-medicine
دوردیکشنری فارسی به انگلیسیab-, aloof, away, circle, circuit, circum-, circumference, deal, deep, dis-, distant, distantly, far, far-off, faraway, fringe, heat, lap, tele-, perimeter, rd,
چراغ کنار دیوار است (= قرار دارد).گویش اصفهانی تکیه ای: čerâ kenâr divâr dišde (/ deha). طاری: čerâ pâ kala ešta. طامه ای: čerâ baqal (/ kenâr-e) divâr ište. طرقی: čörâ könâr-e (/ tel-e) kala ešta. کشه ای: č