فارسیان فیرنگلغتنامه دهخدافارسیان فیرنگ . [ ن ِ رِ ] (اِخ ) یکی از دهات کوهسار. (مازندران و استراباد رابینو ترجمه ٔ وحید مازندرانی ص 172).
فیرونلغتنامه دهخدافیرون . (ص ) آن ستاره ها که رفتنشان مفسد باشد. (اسدی ). فرارون . (فرهنگ فارسی معین ) : همت تیز و بلند تو بدانجای رسیدکه ثَری ̍ گشت مر او را فلک فیرونا. خسروانی