فیحاءلغتنامه دهخدافیحاء. [ ف َ ] (ع ص ) مؤنث افیح . (اقرب الموارد): ارض فیحاء؛ زمین فراخ . || آشام با توابل . || سرای فراخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
فیحاءواژهنامه آزاد(فَیْحاءْ)؛ سرزمین وسیع؛ خانۀ فراخ. صفت شهر دمشق در سوریه، بصره در عراق، و طرابلس در لیبی است.