فیلچهلغتنامه دهخدافیلچه .[ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) فیل کوچک . (یادداشت مؤلف ). بچه ٔ فیل . فیل بچه . (یادداشت دیگر). || زن فربه و درشت استخوان و کلان و چاق . (یادداشت مؤلف ).- فی
فیل بچهلغتنامه دهخدافیل بچه . [ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بچه ٔ فیل . فیل کوچک . (یادداشت مؤلف ).
هوفیلوسلغتنامه دهخداهوفیلوس . (معرب ، اِ) گیاهی است که به فارسی آن را شنگار و به عربی حمیرا خوانند، برگ آن سیاه به سرخی مایل است ، با سرکه بر بهق طلا کنند نافع باشد. آن را خس الحما
هیدروفیلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (شیمی) مادهای که تمایل زیادی به جذب آب دارد؛ آبدوست.۲. (زیستشناسی) ویژگی گیاهانی مانند برنج که فقط در آب میتوانند رشد و نمو کنند.